به غضنفر میگن: چی شد مامانت مرد ؟
میگه: رفت پشته بوم رخت پهن کنه افتاد…
میگن افتاد مرد ؟ میگه: نه بابا افتاد رو کولر ، کولر افتاد پایین.
میگن اون موقع مرد؟
میگه:نه باباجان، بعد افتاد رو تراس ، تراس خراب شد.
میگن:خوب این دفعه مرد ؟
میگه: نه بعد افتاد رو سقف گاراژ، سقف خراب شد!
میگن:حتماً ایندفعه مرد ؟
میگه:بازم نمرد، دیدیم داره کُلّ خونه خراب میشه، با تفنگ زدیمش
طبقه بندی: ،
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 24 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (0)
به غضنفر میگن حموم چند بخشه؟ میگه: 2 بخش، زنونه و مردونه
****************
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 24 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (0)
غضنفر می ره پرنده فروشی طوطی بخره بجاش یه جغد غالبش می کنن. میاد خونه بعد یه مدتی دوستش میاد پیشش میگه: طوطیت حرف هم میزنه؟ میگه: حرف که نمی زنه ولی خوب دقت می کنه
****************
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 24 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (0)
3 تا غضنفر خونشون کنارهم بوده و هر 30 ثانیه برق یکیشون قطع میشده . تحقیق می کنن می بینن برقشون رو از چراغ راهنمایی گرفتن
****************
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 24 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (0)
غضنفر نون بربری خریده بود و از جلوی نونوایی ماشینی رد شد دید نونا تو دستگاه دارد می چرخن. به یارو میگه چقدر میگیری نونه منم یه دور سوار کنی؟
****************
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 24 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (0)
به غضنفر میگن فعل زدن رو صرف کن: میگه زدم زدی دعوا شد
****************
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 24 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (0)
به غضنفر میگن 12 فروردین چه روزیه؟ میگه روزیه که میریم جا میگیریم برای سیزده بدر
****************
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 24 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (4)
به غضنفر میگن یه شعر بگو؟ میگه: میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جانم به قربانت ولی حالا چرا عاقل کند کاری کند که باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواستن توانستن است.
****************
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 24 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (1)
به غضنفر میگن تو چرا اینقدر زشتی؟ میگه : من زشت نبودم تو زایشگاه عوض شدم
****************
نوشته شده در تاریخ شنبه 16 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (0)
هر کاری میکردن غضنفر رو از زیر آوار زلزله بیرون بیارن نمی گذاشته، فقط هی داد میزده من کاری نکردم به خدا، فقط سیفونو کشیدم!
****************
نوشته شده در تاریخ شنبه 16 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (0)
به غضنفر میگن "تور" رو تعریف کن؟ میگه: تور مجموعه سوراخهایی هستند که با نخ به هم وصل شدهاند!
****************
نوشته شده در تاریخ شنبه 16 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (0)
به غضنفر میگن: یه میوه خوشمزه، آبدار و شیرین نام ببر؟ میگه: خیار! میگن: خیار کجاش آبدار و شیرینه؟ میگه: با چایی شیرین بخور، نظرت عوض میشه!
****************
نوشته شده در تاریخ شنبه 16 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (0)
به غضنفر میگن: به نظرت اسطوره مقاومت کیه؟ میگه: مرغ!!میگن چرا؟میگه: تا حالا روی تخم خودت نشستی؟
****************
نوشته شده در تاریخ شنبه 16 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (0)
از غضنفر میپرسن: از چه فصلی خوشت میاد میگه: از فصل جفت گیری
****************
نوشته شده در تاریخ شنبه 16 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (0)
یه آلمانی، یه اسپانیایی و غضنفر سوار هواپیما بودن که زیر هواپیما درمی ره، همه مسافرا ، حتی خلبان، از میله بالای هواپیما آویزون می شن، خلبان می گه: یکی از شماها باید از هواپیما بپره بیرون، غضنفرمی گه: من می پرم به یه شرط: همه تون برام کف بزنین، همه براش کف می زنن و سقوط می کنن!
****************
نوشته شده در تاریخ شنبه 16 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (0)
غضنفرعاشق خدا می شه یه کعبه می کشه از توش تیر رد می کنه
****************
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 5 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (0)
یارو به غضنفر توی خیابان سلام میکنه غضنفر میگه ببخشید بجا نمیارم
****************
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 5 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (0)
به غضنفر می گن 3تا از اعضای تیم ملی رو نام ببر. میگه : علی دایی ، خداداد عزیزی و فرار مهدوی کیا
****************
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 5 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (0)
به غضنفر میگن چند تا زمان داریم. میگه 4 تا. زمان گذشته ، زمان حال ، زمان آینده ، زمان شاه
****************
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 5 مهر 1390 توسط یک ایرانی | نظرات (0)
به غضنفر میگن تا حالا معجزه دیدی؟ میگه : آره. یه روز رفتم بانک در به اذن خدا باز شد.